کد مطلب:224274 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:165

قصیده آقای هروی


وادی سیناستی یا روضه ی خلد برین

بارگاه قبله هفتم امام هشتمین



حبذا این بارگاه بهتر از وادی طور

فرخا این پایگاه برتر از عرش برین



«یالها من روضة و الله روض من جنان

بابی ثاویه طبتم فادخلوها آمنین»



ایستاده موسی عمران ز یكسو بنده وار

عیسی گردون نشین بر تربتش ساید جبین



هر كه خواهد گو بیا و هر كه خواهد گو برو

«هذه جنات عدن ارلفت للمتقین»



دشمن دین خواست این بنیان را ویران كند

از جفا بربست رویش تیرهای آتشین



تیرهای آتشین درگاه شه را بوسه داد

رخصت رجعت گرفتندی بجان ملحدین



لطف حق با تو مداراها كند زان پس كه شد

كار از حد می ندارد سود فریاد و انین



موسی عمران شنیدستی ید و بیضا نمود

زاده ی موسی بن جعفر را ید بیضا ببین



شاه اقلیم ولایت مظهر آثار حق

آن كه نقش پرده از خشمش شدی شیر عرین



نیكلا را با هزاران قوت و قدرت كه داشت

قهر او افكند ناگه از سریرش بر زمین



غافل از پاداش بد آن تیره بخت بدسگال

بی خبر از خشم یزدان بود آن دیو لعین



عرصه ی سیمرغ كی باشد مجال پشگان

روضه ی خلد برین نبود مقام مشركین



نیكلا گر تیر باران كرد این كاخ منیع

تیر باران شد فتاد از شوكت تاج و نگین



ای كه می گفتی چرا بدخواه دین كفر نیافت

حالیا بنگر كه دست حق برو نشد ز آستین



هركه او با آل پیغمبر چنان رفتار كرد

بی گمان در عاقبت پاداش او باشد چنین



ملك پاید لاجرم با كفر لیكن گفته اند

می نپاید ملك با ظلم و ستمكاری و كین



«ای امام انس و جان ای پادشاه ارض طوس

وی سلیل مصطفی سبط امیرالمؤمنین»



سال ها بر درگهت مالم همی روی نیاز

از وفا لطفی نما بر بنده روز واپسین



سید اشفع لعبد مجرم روحی فداك

لیس لی عون و ظهر یا غیاث الخائفین



اثر آقای هروی فاضل معاصر مؤلف كتاب حدیقةالرضویه



[ صفحه 380]